The Unknown diaries

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

دوران دبیرستان برای من بهترین دوران زندگیم بود ، اون موقع تازه داشتم زندگی اجتماعی رو یاد میگرفتم ، یه کلاس 23 نفره بودیم که هممون همیشه با هم بودیم البته به جز اون دو سه تا خایه مالی که همه کلاس ها داشتن . هر روزمون یه جور بود ، صبح مدرسه که واقعا ما با عشق میرفتیم ، نه عشق به درس و این چیزا که تو زندگی نامه دکترا میخونین :)) عشقمون این بود که همدیگرو ببینیم و با هم معلما رو اذیت کنیم . عصرا هم که همیشه باشگاه و بعدش هم قهوه خونه بودیم . زندگی خیلی ساده بود ، مهم نبود که چند پول تو جیبته مهم این بود که با هم بودیم تو هر شرایطی بهمون خوش میگذشت. من مهم ترین چیز ب The Unknown diaries...ادامه مطلب
ما را در سایت The Unknown diaries دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1theunknowndiariesf بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت: 16:51

مشکلات همیشه حل میشن ولی بعضیاشون سختی ها و درد هایی به جا میذارن که هیچ وقت فراموش نمیشن ، مثل یه زخم بد روی صورتت میمونن که هر موقع تو آینه نگاه کنی یادشون می افتی .

زندگی سرابیه که هرچی بیشتر دنبالش بدویی و برا رسیدن بهش بیشتر تلاش کنی ازش دورتر میشی . باید ویسکی تو سر بکشی و بهش پوزخند بزنی . حداقل خودتو خسته نکردی . اگه بهش فکر کنی میبینی درست میگم ؛ تا حالا دیدی یا شنیدی کسی ازش راضی باشه؟؟؟

The Unknown diaries...
ما را در سایت The Unknown diaries دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1theunknowndiariesf بازدید : 12 تاريخ : دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت: 16:51

از بچگی از پیچیدگی بدم میومد ، حالا فرقی نمیکرد تو یه سوال ریاضی بود یا انتخاب رشته یا هردوراهی دیگه تو زندگیم ، شاید به خاطر عدم مسئولیت پذیریم باشه شایدم به خاطر آسون طلبیم . الان تو یه دو راهی هستم که هرکدوم به یه مسیر کاملا متفاوت میره ، و کاملا هم میدونم که کدوم باعث خوشبختیم میشه و شاید یه روز باعث بشه دیدم به زندگی متفاوت شه ولی اون یکی راه هم آسون تره و هم باعث میشه دردی که در حال حاضر دارم قابل تحمل تر بشه ...

The Unknown diaries...
ما را در سایت The Unknown diaries دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1theunknowndiariesf بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت: 16:51